مهدي جان شرمنده

ساخت وبلاگ

تو را غايب ناميده اند، چون «ظاهر» نيستي، نه اينکه «حاضر» نباشي.



 


«غيبت» به معناي «حاضرنبودن»، تهمت ناروائي است که به تو زده اند و آنان که بر اين پندارند، فرق ميان «ظهور» و «حضور» را نمي دانند، آمدنت که در انتظار آنيم به معناي «ظهور» است، نه «حضور» و دلشدگانت که هر صبح و شام تو را مي خوانند، ظهورت را از خدا مي طلبند نه حضورت را. وقتي ظاهر مي شوي، همه انگشت حيرت به دندان مي نگرند با تعجب مي گويند که تو را پيش از اين هم ديده اند. و راست مي گويند، چرا که تو در ميان مائي، زيرا امام مائي. جمعه که از راه مي رسد، صاحبدلان «دل» از دست مي دهند و قرار از کف مي نهند و قافله دل هاي بي قرار روي به قبله مي کنند و آمدنت را به انتظار مي نشينند...


مهدي جان! بگذار نباشد بر من صبحي که بدون تو آغاز شود. در آن پگاهي که نسيم عشق شروع به وزيدن مي‌کند، در آن سکوت صبحگاهي، فقط تويي که مي‌تواني روح سوهان خورده‌ي مرا از زخم زمانه التيام بخشي.مولاي من! مي‌گويند انتظار مثل درد دندان است ولي نه، اگر اين‌طور بود، آن را به راحتي به دور مي‌انداختم. والله که از انتظار بند بند وجودم در آتش فراقت مي‌سوزد.  يا صاحب‌الزمان! تا کي در آسمان به پرنده خيره شوم؟ تا کي گل‌هاي سرخ را به يادت بر پرده‌ها سنجاق کنم؟ تا کي در پياده‌روي نگراني انتظار قدم زنم؟ مولاي من! ارمغان غيبت تو، دل شکسته‌اي ست که در قفس سينه‌ام بر بستر انتظار آرميده است. يا صاحب‌الزمان! سايه‌ي سبزت بر سرم کم مباد. اي کاش دعايم مستجاب مي‌شد که خداوند گناهانم را به محضرت نرساند تا دل پر دردت از دست نوکر بي مقدارت نرنجد، زيرا دل قشنگت ديگر جاي گنجاندن کجروي‌هاي مرا ندارد. کاش بر دعاي فرجم در حق تو اي گل زهرا، مرغ آمين، آمين مي‌گفت و تو را از زندان غيبت نجات مي‌داد.


 


 


 


 


http://montzer2012.blogfa.com/1390/07

اگر او را ببينم......
ما را در سایت اگر او را ببينم... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmirac87f بازدید : 28 تاريخ : سه شنبه 19 بهمن 1395 ساعت: 11:53