اگر او را ببينم...

متن مرتبط با «نجوای دل من» در سایت اگر او را ببينم... نوشته شده است

آقا شرمنده ام؛که مدام شرمنده ام

  • نوشته شده در تاریخ 96/6/3 ساعت 10:12 ص توسط محسن ملکی مهدی جان ، آقای منمی دانم ، خوب می دانم که شایسته نعمت وجود تو نیستم  میدانم که شایسته نام منتظر نیستم ،ولی یوسف زهرا امید به عطوفت و مهربانی و بخشش تو دارم تو را به آبروی مادر غریبت زهرا یاریم کنمرا یاری کن تا در این دنیایی که بی تو بودن افتخار است و هنر  با تو باشم ، با تو بمانم و با یاد تو ترک دنیا کنم و بمیرم ,شرمنده,ام؛که,مدام,شرمنده ...ادامه مطلب

  • دعاي من

  • نوشته شده در تاریخ 96/5/27 ساعت 1:14 ع توسط محسن ملکی پروردگاراچه کسى تو را خواند و تو دعایش را اجابت نکردى ، و چه کسى از تو درخواست نمود و به او عطا نفرمودى !!پروردگاراچه کسى با تو مناجات کرد و او را ناامید ساختى، یا خود را به تو نزدیک نمود و او را دور ساختى؟ !! حال پروردگارا دعای من این است !! ♠♠♠ الـلـهـم عـجـل لـــولــ♥ــیــک الـــفـــرج  ♠♠♠ ,دعاي ...ادامه مطلب

  • هنوز کسي منتظر است..

  • نوشته شده در تاریخ 96/4/30 ساعت 1:47 ع توسط محسن ملکی ثانیه ها درگذرند و هنوز کسی منتظراست.ساعت دیواری اتاقم را مینگرم و عبور بیرحمانه ی ثانیه ها...هجمه ی طاقت فرسای تنهایی و غربت یک نفر تداعی میشودیک نفر که با حضورو وجودش زندگی را معنا میکند.معنایی فراتر از عقل و درک‌من وما....وصدای قلبی راحس میکنم, ...ادامه مطلب

  • دلم که تنگ مي شود، خدا به ميهماني قلبم مي آيد

  • آدينه که از راه مي رسد، با اين شوق از خواب بر مي خيزم که آن وعده الهي به وقوع پيوسته باشد.و هر بار، هرلحظه از آدينه بي تو بودن که به غروب نزديک و نزديک تر مي شود، دلتنگ مي شومپس با خود مي گويم به سختيبا بغضي که راه گلويم را بسته استشايد ...آري ...شايد، شايد اين جمعه بيايد ...پس باز هم چشمانم را به انتظار آمدنت تر مي کنم به درگاه پروردگاري که وعده داده است ظهورت را ...مولاي مناي مظهر خوبي هااي پناه خستگي هامي بيني دوباره شهر را به اميد رنگ گرفتن کوچه ها از حضورت، آذين بسته انددوباره شهر را بوي گل و شيريني، فرا گرفتهاما ...مي دانم دلم که تنگ مي شود، خدا به ميهماني قلبم مي آيد ...اي مسافر خسته من ميدانم به انتظار نشسته ايانتظاري که گواه غمي وصف نشدني را مي شود به راحتي در زلالي اشک هاي نهفته در چشمانت بخوانيو من مثل هميشه مي دانمقلبت به درد آمده است از دلتنگيمي داني باز هم فراموش کرده ام، دلتنگي هديه پروردگار است به انسانمي داني باز هم فراموش کرده ام، دلتنگي يادآور عشقي پاک استچراکه در همان زمان که قلبم پر مي شود از ترک هاي دلتنگي، خدا در دلم خانه مي کندو تمامي قلبم را براي خودش بر م, ...ادامه مطلب

  • مهدي جان شرمنده

  • تو را غايب ناميده اند، چون «ظاهر» نيستي، نه اينکه «حاضر» نباشي. «غيبت» به معناي «حاضرنبودن»، تهمت ناروائي است که به تو زده اند و آنان که بر اين پندارند، فرق ميان «ظهور» و «حضور» را نمي دانند، آمدنت که در انتظار آنيم به معناي «ظهور» است، نه «حضور» و دلشدگانت که هر صبح و شام تو را مي خوانند، ظهورت را از خدا مي طلبند نه حضورت را. وقتي ظاهر مي شوي، همه انگشت حيرت به دندان مي نگرند با تعجب مي گويند که تو را پيش از اين هم ديده اند. و راست مي گويند، چرا که تو در ميان مائي، زيرا امام مائي. جمعه که از راه مي رسد، صاحبدلان «دل» از دست مي دهند و قرار از کف مي نهند و قافله دل هاي بي قرار روي به قبله مي کنند و آمدنت را به انتظار مي نشينند...مهدي جان! بگذار نباشد بر من صبحي که بدون تو آغاز شود. در آن پگاهي که نسيم عشق شروع به وزيدن مي‌کند، در آن سکوت صبحگاهي، فقط تويي که مي‌تواني روح سوهان خورده‌ي مرا از زخم زمانه التيام بخشي.مولاي من! مي‌گويند انتظار مثل درد دندان است, ...ادامه مطلب

  • دعا اگر نکنم من، دعا اگر نکني تو

  • برآر دست دعا تا، دعا کنيم بيايدبيا به يوسف زهرا، دعا کنيم بيايد دعا اگر نکنم من، دعا اگر نکني توکشد غمش به درازا، دعا کنيم بيايد خودش نموده سفارش، دعا کنيد برايمفداي غربت مولا، دعا کنيم بيايداگر به راز و نيازي به هر قنوت نمازي بخوان دعاي فرج را، دعا کنيم بيايد بيا و حاجت خود را فداي حاجت او کن به هر نياز و تمنّا، دعا کنيم بيايد به آن اميد که آيد عنايتي بنمايد به چشم ما بنهد پا، دعا کنيم بيايد بيا به سينه صحرا ز هجر يار بناليم بريز اشک چو دريا، دعا کنيم بيايد براي روز ظهورش براي درک حضورش شويم جمله مهيّا، دعا کنيم بيايد بيا و خانه دل را ز غير يار تهي کن بپوش جامه تقوا، دعا کنيم بيايدبيا چو ابر بهاران کنيم ناله و زاريروان شويم به هر جا، دعا کنيم بيايدبريزد اشک شب و روز آن غريب زمانهدلش شکسته ز غم‌ها، دعا کنيم بيايدبه رنج‌هاي پيمبر(ص)، به اشک غربت حيدر(ع)به سوز سينه زهرا(س)، دعا کنيم بيايدبه آن سري که بريدند در مقابل خواهربه موي زينب کبرا(س)، دعا کنيم بيايد, ...ادامه مطلب

  • نجواي دل

  • انتظار ...امدنت را به انتظار  مي نشينم سالهاست که ديدگان  منتظرم  به طلوع روشن تو  خيره مانده است با حس غريب حضورت در نبودنت ، انس گرفته ام همدم لحظه هاي تنهايم اشک فراق توستصبح هاي غيبتت غروب ندبه هاي دلتنگيستکميل سجد ه هاي ارادتم  را به نجواي توسل  نامت دخيل مي بندمشمارگان نفس هايم  دانه هاي تسبيح انتظار را به پاي ظهورت بي قرار مي سازد بيا که که امدنت  را انتظار کافي نيست ,نجوای دل,نجواي دل,نجوای دلتنگی,نجوای دل تنها,نجواي دلتنگي,نجوای دلدادگی ما,نجوای دل عاشق,نجوای دل با خدا,نجوای دل من,نجوای دل کویر ...ادامه مطلب

  • بيا دلم گرفته است

  • از انتظار خسته ام و يا دلم گرفته است؟                                          تو مدتي است رفته اي , بيا دلم گرفته استنگاه سرد پنجره به کوچه خيره مانده بود                                       گمان کنم بداند او چرا دلم گرفته استگذشتم از هزاره ها در امتداد دوري ات                                 ,بیا دلم گرفته,بیا دوباره دلم گرفته,آقا بیا دلم گرفته ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها